حنجره هایی که وقف اهل بیت(ع) شد
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۶۷۳۷۲۲
تهران - ایرنا - در ماه محرم و صفر هر کسی می خواهد به شکلی ارادت خود را به ساحت سیدالشهدا(ع) ادا کند، یکی با سرودن شعر، یکی با برپاکردن خیمه عزای حسینی، دیگری با نوشتن کتاب، دیگری با ترسیم یک تابلو و ارائه هنر و مداحان با مداحی و واعظان با سخنران های خود.
در این میان رادیو قرآن در برنامه ای کوتاه ضمن معرفی برخی ستارگان مداحی و ستایشگری بدنبال ترویج فرهنگ برخی مداحانی بود که عمری را با افتخار به مداحی خاندان عصمت و طهارت(ع) پرداختند و به همین منظور برنامه ای کوتاه به نام «تکیه» را در دل برنامه صبحگاهی مهر تابان پخش کرد تا عزاداران و علاقه مندان به حوزه مداحی اهل بیت(ع) با ویژگی های برترین مداحان سنتی خوان سده اخیر کشورمان آشنا شوند، مداحانی که صدای گرمشان هنوز در هیات های عزاداری و کوچه و خیابان ها و حتی در پیاده روی اربعین از نجف تا کربلا مرهمی بر دل های عزادار حسینی و التیام بخش مصیبت های عاشورایی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
احمد ابوالقاسمی مدیر رادیو قرآن برنامه «تکیه» را یکی از دلنشین ترین برنامه های این رادیو دانست که خود نیز از مشتریان پر و پا قرص آن بود و بازخورد این برنامه را نیز در میان شنوندگان رادیو قرآن خیلی خوب ارزیابی کرد.
وی به عنوان نمونه از برنامه ای که به معرفی محمود کریمی اختصاص داشت، یاد کرد که بسیاری از مردم شاید ندانند که این مداح اهل بیت(ع) از زمان کودکی که بر روی پای مرحوم کافی می نشسته، به مداحی پرداخته و پس از چهل سال اینک به عنوان یک مداح سرشناس معرفی می شود.
ابوالقاسمی از لحن گیرا و جذاب مهدی سلیمی فرزند استاد عباس سلیمی به عنوان کارشناس این برنامه به عنوان یکی دیگر از ویژگی های برنامه «تکیه» یاد کرد و به خبرنگار معارف ایرنا گفت که دست اندرکاران این برنامه کارهای تحقیقی و عمیقی را برای هرچه بهتر اجرا شدن آن انجام داده اند تا بتوانند به بهترین شکل پیشکسوتان مداحی کشور را معرفی کنند.
اگر شما هم این برنامه را گوش کرده باشید، سخنان مدیر رادیو قرآن را تایید می کنید. یعنی از تیتراژ ابتدایی برنامه «تکیه» گرفته که شعر «ذکر من و ذکر شما یا حسین. ذکر زمین، ذکر سما یا حسین. ذکر همه اهل ولا یا حسین» با آهنگی زیبا اجرا می شود تا پخش قسمت هایی از سوز و گداز و مداحی هایی که در هر روز به معرفی آنان پرداخته می شود، نشانگر سلیقه و تلاش تهیه کنندگان این برنامه بود.
از آنجا که بسیاری از ویژگی های مداحان معرفی شده در برنامه «تکیه» برای علاقه مندان به ویژه جوانان تازگی دارد، در این گزارش با مروری بر این برنامه ها بر اساس مدت نوکری این مداحان و عمر شریفشان به مهمترین ویژگی های اخلاقی و حرفه ای آنان می پردازیم.
** اکبر ناظم، الگویی خاص در مداحی
او یکی از اسطوره های مداحی ایران است که برای اولین بار نام قنات آباد را بر سر زبانها انداخت. قنات آباد از محله های قدیمی تهران است که بسیاری از پیرغلامان هنوز نامشان به نیکی می درخشد. در اوایل قرن اخیر جوانان این محل تصمیم به تاسیس هیئتی میگیرند که بعدها نوباوگان قنات آباد یا نوباوگان حسینی نام می گیرد و زمانی که این هیات شکل گرفت، مردی به نام اکبر مرشد به عنوان نظم دهنده و میاندار هیئت انتخاب میشود.
صحبت از یکی از دلسوختگان سالار شهیدان و پیرغلام عاشق یعنی حاج اکبر ناظم است. وی در سال 1288 هجری شمسی و در روز اول ماه رجب در قنات آباد تهران متولد شد و نزد مادرش که حافظ قرآن بود، درس عشق و ارادت به آستان اهل بیت(ع) را فرا گرفت.
او در سنین جوانی در مراسم چهارپایه خوانی در بازار تهران به روی چهارپایه ای می رفت و با صدای بلند نوحه می خواند و صدای پر شور جمعیت نیز او را همراهی می کرد.
محرم دهه های 40 و 50 تهران از محله قنات آباد تا بازار کفاش ها شاهد حضور جمعیت عظیمی از عزاداران حسینی بود که ذاکر آنها ابتدا وضو میساخت و با چهره نورانی، پاهای برهنه، اشک های جاری از دیدگان گل بر سر و رویش می مالید و دست هایش همیشه زودتر از دیگر عزاداران بر سینه مینشست.
بهرهگیری از احساسات پاک نشات گرفته از صداقت رفتار و گفتار به جای استفاده از سبک های ریتمیک، صوتی دلنشین را حتی پس از چهار دهه از درگذشت این ذاکر دریادها به یادگار گذاشته است، به ویژه دو دمه های معروف ایام محرم همچون «امشبی را شه دین در حرمش مهمان است، مکن ای صبح طلوع. عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است، مکن ای صبح طلوع»
اینگونه است که مداحان امروزی نیز اکبر ناظم را به عنوان الگویی خاص در مداحی میشناسند و از خلوص نیت او درس گرفته و با مرور زندگی او و با شنیدن نواهای بی نظیرش از او بهره میگیرند.
ماجرای شفا گرفتن دختر حاج اکبر ناظم در روز تاسوعا و بسیاری از عنایاتی که سیدالشهدا(ع) به او داشت، نشان از صفای قلب و زلالی باطن وی دارد.
این پیرغلام عاشق سرانجام در سال 1363 و در ماه رجب در سن 75 سالگی به دیدار مولایش شتافت و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
** شاه حسین بهاری، مداحی با نغمه های سوزناک
به قول دوستانش در و دیوار نیز با روضه هایش گریه میکردند. او پیرغلام حضرت سید الشهدا(ع) مرحوم شاه حسین بهاری بود که در سال 1301 شمسی در تهران متولد شد.
او از دوران طفولیت به نوحه خوانی علاقه داشت و مدتی در مکتب حاج مرزوق حائری کسب فیض کرد. بهاری در کنار تلمذ نزد مداحان بزرگ تهران قدیم، تحصیلات روز را نیز فرا گرفت و ضمن تسلط به زبان های عربی و فرانسه مدتی در بازار میوه و تره بار به عنوان حسابداری امین مشغول به کار شد. البته سالهای بعد شغل اصلی او مدیریت یک کاروان زیارتی بود.
هیئت های بنی فاطمه، محبان الزهراء، صنف کفاش ها و پیرعطاء نغمه های سوزناک شاه حسین بهاری را در تاریخ ثبت کردهاند؛ روضه هایی که بر اساس واقعیات و به دور از تحریفات و البته با چاشنی حال خوش و صفای باطن مداح آن بود. او هر چند علاقه زیادی به خواندن روضه های حضرت جوادالائمه(ع) داشت ولی نوحه ماندگار وداع او هنوز در خاطرهها باقی است که اینگونه می خواند «کس ندیده در عالم این چنین گرفتاری، شه رود به میدان و من کنم جلوداری، کشته شد اگر شاها عباس علمدارت، من به راه عباست، می کنم علمداری»
در روز نیمه شعبان سال 1362 هجری شمسی شاه حسین بهاری در هیئت حضرت قائم(عج) روضه متفاوتی با ایام شعبانیه خواند.
در آن روز داستان بازگشت ذوالجناح از قتلگاه را با شور و حال عجیبی خواند و مجلس را منقلب ساخت و فردای آن روز، برخلاف معمول شاه حسین بهاری نزدیک ظهر به منزل آمده و جایش را رو به قبله پهن می کند و چند دقیقه بعد نیز هرچه او را صدا زدند، پاسخی دریافت نکردند. این پیرغلام عاشق در جوار حضرت شیخ صدوق در شهرری به خاک سپرده شد و به دیدار ارباب و مولایش شتافت.
** سیدمحمد کوثری، مداحی که از افراد بی بضاعت دستگیری می کرد
او ذاکری است که اخلاص و سوز صدایش با عبارت «یا رحمت الله الواسعه و یا باب نجات الامه» همچنان در خاطرهها باقی است و همه ما نغمه های عاشورایی مرحوم حجت الاسلام کوثری در محضر حضرت امام(ره) را که با این مطلع شروع می شد را به خاطر داریم.
سید محمد کوثری در سال 1307 هجری شمسی در شهر قم متولد شد و از 18 سالگی در قالب ذاکر اهل بیت(ع) به مدت نیم قرن به تبلیغات معارف دینی پرداخت.
پدرش مرحوم حاج سیدعلی اکبر کوثری از وعاظ شریف قم بود که حضرت امام(ره) احترام خاصی برای ایشان قائل بود تا حدی که وقتی او به محضر امام می رسید، امام خمینی(ره) به احترامش تمام قد می ایستادند.
سید محمد سالها نزد اساتید حوزه علمیه زانوی تلمذ زده و دروس حوزوی را فرا گرفت و تا آخرین لحظات عمر از مطالعه معارف دینی دست برنداشت. او سال ها افتخار روضه خوانی در حرم اهل بیت در ایران و عراق و نیز در جمع مراجع بزرگ شیعه را داشته و همواره مجالس او بر محور روضه های ناب سنتی برگرفته از سبک های اصیل، اشعار پر مغز و حال خوش نشات گرفته از صفای قلب و خلوص نیت او قرار داشت.
از آیت الله تبریزی نقل شده که فرموده بودند «مرحوم کوثری به روضه ای که می خواند، اعتقاد داشت» و از ویژگی های ناب کوثری میتوان به اخلاص کم نظیر، اهتمام به مسائل شرعی و اخلاقی، ساده زیستی، دستگیری از افراد بی بضاعت، ارادت ویژه به والدین و علاقه شدید قلبی به ائمه معصومین اشاره کرد.
کوثری سالها در حسینیه جماران و در محضر امام راحل به اجرای برنامه پرداخت. روزی از ایشان خواستند تا خاطره ای از سالهای همراهی خود با امام خمینی(ره) نقل کند و او گفت: وقتی حاج مصطفی خمینی به شهادت رسید، حجت الاسلام شهاب الدین اشراقی به من گفت که امام در این چند روز اصلاً گریه نکرده و چون با صدای تو آشناست، روضه ای بخوان شاید افاقه کند. من خدمت امام شرفیاب شدم و آنچه توانستم درباره حاج مصطفی خواندم ولی اثری از گریه در امام مشاهده نکردم تا اینکه گفتم آقاجان شما الان داغ دل امام حسین را بهتر درک می کنید و تا شروع به خواندن روضه حضرت علی اکبر کردم، آن چنان ایشان گریه کردند که شانه هایشان به شدت به حرکت افتاد.
مرحوم کوثری همواره زیر لب این بیت را زمزمه می کرد «کجا ارباب ما فردا گذارد، غلام او در آتش پاگذارد» او در سوم مهر سال 77 و در هفتاد سالگی دعوت حق را لبیک گفت و در جوار کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد.
** حاج محمد علامه، مداحی با خاطرات 60 ساله
حاج محمد علامه مداحی بود که علاوه بر نوحه خوانی، شاعر و نویسنده قابلی بود. او در سال 1304 در محله دروازه دولاب تهران به دنیا آمد و از سال 1317 به مداحی پرداخت و مروج مکتب حاج مرزوق طاهری معروف به حاج مرزوق عرب بود.
مرحوم علامه یکی از مداحانی بود که ابتدا خود می سوخت و گریه می کرد و سپس اشک از دیده عزاداران جاری میشد. سبک خواندن او بسیار ساده و بی تکلف و تقریباً خالی از تحریر و چهچه زدن بود. بسیاری از شعرهای علامه توسط خود او سروده شده بود.
همین ویژگی ها باعث شد تا مرحوم شیخ احمد کافی از او دعوت کند تا در جمع طلاب جوان در نجف اشرف مداحی کند و این آشنایی سرآغاز رفاقت چندین ساله مرحوم علامه با یکی از مشهورترین وعاظ آن دوره از کشور شد و لذا مرحوم علامه و شیخ احمد کافی سالها در تهران و شهرستان ها در کنار هم به اجرای برنامه های مذهبی پرداختند.
مرحوم علامه خاطرات خود را با عنوان 60 سال خدمتگزاری به رشته تحریر درآورد که این کتاب یک سال پس از رحلت او منتشر شد.
هیئت های پیرعطا، صنف بزازان تهران، مکتب القران، فاطمیون و بنی فاطمه سالها شاهد حضور مداحی دل سوخته ای بودند که همواره با ظاهری ساده و چهره ای نورانی و اخلاق بسیار نیکو روی پله اول منبر می نشست و تمام وجودش مصداق این تک بیت بود که «نوحه آن نیست که با گریه تو گریه کنند، نوحه آن است که خود ماه محرم باشی».
سرانجام این مداح با اخلاص در فروردین سال 80 جان به جان آفرین تسلیم کرد و پیکرش در باغ توتی در جوار سیدالکریم به خاک سپرده شد.
** احمد شمشیری، مداحی با اشعار استخوان دار
اگر قرار باشد 10 نفر مداح برتر سنتی خوان قرن حاضر را نام ببریم حتماً نام احمد شمشیری در میان آنها خواهد بود. احمد شمشیرگران معروف به احمد شمشیری در سال 1307 شمسی در محله گذر لوطی صالح تهران متولد شد. از نوجوانی در محضر شاعرانی چون مشفق کاشانی، علی اکبر خوشدل تهرانی و هادی رنجی تلمذ کرد و بر همین اساس بود که هم شعرشناس خوبی بود و هم شاعری چیره دست اما وجه تمایز او با سایر مداحان همعصرش، قدرت حافظه وی در حفظ اشعار مذهبی بود. چون تقریبا کسی را نمی توان پیدا کرد که همپای او شعر حفظ کرده باشد.
او حدود 20 سال با محمدحسین صغیر اصفهانی مانوس بود و حاصل این انس منتج به ثبت تمام اشعار دیوان این شاعر بزرگ آیینی در حافظه اش شد.
سبک روضه خوانی او که برگرفته از سوز و حال لطیف درونی و خلوص نیت این ذاکر دوست داشتنی بود، باعث جذب بسیاری از جوانان آن دوران شد. قدرت حافظه او در یادگیری و اجرای قصاید مذهبی مختلف نزد دوستانش زبانزد بود، به طوری که همواره اشعارش را از حفظ میخواند و حتی یک بار هم اتفاق نیافتاد که حاج احمد شمشیری یک شعر را دو مرتبه در یک هیات بخواند.
نقل است که حاج احمد هیچ وقت عمر خود را به بطالت نمیگذراند و از هر فرصتی برای حفظ کردن اشعار مذهبی استفاده میکرد، اشعاری که مستند بودند و واقعیت داشتند و به قول خودش «اشعار استخوان دار» بودند.
این پیرغلام آستان حسینی در مرداد ماه سال 70 چشم از جهان فروبست و در جوار حضرت شیخ صدوق در شهرری به خاک سپرده شد و همسر باوفایش نیز کمتر از 24 ساعت پس از مراسم خاکسپاری او به حاج احمد پیوست.
** سلیم موذن زاده، مداحی که دو هزار قطعه را به زبان های ترکی و فارسی و عربی خواند
یکی از ماندگارترین مداحان ایران مرحوم استاد سلیم موذن زاده اردبیلی است. او در مهر ماه 1315 شمسی در شهر اردبیل متولد شد و از کودکی به همراه برادرش حاج رحیم در محضر میرزا عزیز زانوی تلمذ زد و در مکتب او به علاوه تحصیل علم، درس ادب و ایمان آموخت و میرزا عزیز به مرور زمان درس آواز را نیز به سلیم آموزش داد.
او در طول عمرش بیش از دو هزار قطعه مداحی را به زبان های ترکی، فارسی و عربی از خود به یادگار گذاشته و اجراهای متعددی نیز در خارج از مرزهای ایران به ویژه در کشور آذربایجان در ماههای محرم و صفر داشته تا از این طریق نیز مروج و مبلغ فرهنگ عاشورا در دیگر نقاط جهان باشد.
پدرش اولین موذن رادیو ایران بود و این مداح اهل بیت(ع) همواره در مورد پدرش تواضع می کرد و می گفت «صدای من در مقایسه با صدای پدرم همچون قطره ای در مقابل دریاست».
استاد سلیم موذن زاده علاوه بر حفظ روش های قدیمی و سنتی در اجرای نوحه، سبک های جدید و با اصالتی را نیز ابداع کرد که هر شنونده ای را مجذوب می ساخت و شاهد این مطلب، منقلب شدن مخاطبان فارسی زبان است که اطلاع ناچیزی از زبان ترکی دارند ولی به هنگام شنیدن نوحه های آذری مرحوم سلیم می گریستند.
او همواره فردی سادهزیست، متواضع و مردم دار بود و به طور متوسط هر روز پنج ساعت را صرف مداحی میکرد و همواره میگفت حنجره من وقف امام حسین(ع) است و او از معدود افرادی بود که بالای سن 75 سالگی در گام بالا نوحه می خواند.
وی نوحه «خداحافظ ای آنام باجی» را دوست داشتنی ترین اثری دانسته که برای امام حسین(ع) خوانده است و مردم ایران هیچگاه نوحه «زینب زینب» او را از یاد نمی برند.
سلیم موذن زاده اردبیلی در آذر سال 95 و در سن 80 سالگی به دیدار سالار شهیدان شتافت و آثار ارزشمند و ماندگاری در رثای اهل بیت از خود به یادگار گذاشت.
** «بخشو»، مداحی که آیین عزاداری بوشهر را به طور کامل دگرگون ساخت
مرحوم جهانبخش کردی زاده معروف به «بخشو» در سال 1315 هجری شمسی در بوشهر متولد شد. از همان دوران جوانی که به همراه پدرش در مساجد و مراسم های سنتی بوشهر حضور پیدا میکرد به مداحی برای سیدالشهدا علاقه مند شد. جنس صدای گیرا و دلنشین او کم کم باعث شد تا نه تنها مردم خونگرم بوشهر بلکه علاقمندان و مشتاقانی از استانهای فارس و خوزستان نیز در مجالس روضه خوانی شرکت کنند.
از نکات برجسته اجرای مرحوم بخشو حجم صدا و گیرایی نوایش بود که به جرات می توان گفت نقص دستگاه های صوتی آن دوران را نیز مرتفع می ساخت.
عشق و علاقه وافر او به عصمت و طهارت باعث شد تا پیشنهادهای وسوسه انگیز آن زمان در کسوت خوانندگی موسیقی غیر مذهبی را با قاطعیت رد کند و حتی دعوت رسمی رادیو تلویزیون قبل از انقلاب را نیز در این زمینه نپذیرفت.
در دهه 40 شمسی آموزش صوت دلنشین این مداح سیه چهره باعث شد تا یکی از کارگردانان مطرح سینما مستندی به نام اربعین بسازد و در آن بخش هایی از سینه زنی مراسم اربعین در محلات بوشهر با اجرای مرحوم بخشو را به تصویر بکشد.
اجرا های بی نقص بخشو که برگرفته از پاکی ذات و صفای قلب او بود، باعث شد تا نظر بسیاری از مردم به آیین های عزاداری سالار شهیدان در بوشهر جلب گردد. سرانجام مرحوم بخشو آخرین اجرای خود را در سال 1356 در حرم مطهر امام رضا(ع) انجام داد و در راه بازگشت به بوشهر به دلیل عارضه قلبی در میانه راه دعوت حق را لبیک گفت.
تشییع پیکر این مداح بااخلاص اهل بیت(ع) با حضور خیل عظیم مردم و علاقمندان او با شکوه خاصی برگزار شد و پیکر پاکش در جوار امامزاده باقر(ع) در شهر بوشهر آرام گرفت.
** احمد دلجو، مداحی که اخلاصش همچنان گرمی بخش تار و پود هیات هاست
ذاکران سنتی را نه به صدا و نه به سبک و نه به مقام و ظاهر خاص بلکه به اخلاص و ادب نسبت به اهل بیت می شناسند و هر کسی که در این وادی مخلص تر باشد، نزد مردم نیز دارای موقعیتی رفیع تر است.
یکی از مخلص ترین ذاکران قدیم تهران حاج احمد دلجوست. او در سال 1326 در خیابان خراسان تهران دیده به جهان گشود و سالها در نزد پدر خویش شاگردی کرد. در جوانی افتخار دامادی حاج محمد علامه نصیبش شد و از محضر وی در زمینه نوحه خوانی و فراگیری سبکهای قدیمی و اصیل روضه خوانی کسب فیض نمود.
از معروفترین چهارپایه خوانان تهران می توان به حاج اکبر ناظم و حاج حسین بهاری اشاره کرد ولی دلجو با اخلاص مثالزدنی در دهه 50 شمسی یکی از ماندگار ترین نوحه های تاریخ مداحی ایران را بر بالای همان چهار پایه های ساده تهران اینچنین خواند «همه جا کربلا، همه جا نینوا، تو حسین منی، نور عین منی» و از آنجا بود که مردم، حاج احمد دلجو را به نام حاج احمد همه جا کربلا صدا میزدند.
او از موسسان هیئت نوجوانان چهارراه عارف تهران بود که بعدها به هیئت پیروان حضرت مهدی تغییر نام یافت و برای او فرقی نمیکرد که چند نفر در هیئت حضور دارند و یا چه کسانی مستمع نوای او هستند.
یکی از رفقای او نقل می کند: روزی حاج احمد را به هیئت سجادیه تهران در میدان هرندی دعوت کردند، با هم پیاده راهی هیات شدیم و در مسیر چند کودک خردسال حاج احمد را شناختند و گوشه کت او را گرفتند و از او خواستند برای آنها نوحه بخواند. دلجو با کمال میل قبول کرد و دید که این کودکان در کنار دیوار، چادر مشکی مادرشان را به عنوان پرچم هیئت برافراشتند و چند استکان چایی هم برای پذیرایی از مهمانان آماده کردند. حاج احمد تاملی نکرد و فوری بالای سکوی کنار دیوار رفت و با صدای بلند نوحه همه جا کربلا همه جا نینوا را خواند و دقایقی نگذشت که سیل عظیم جمعیت در کنار خیابان بر سر و سینه خود می زدند.
اخلاص احمد دلجو باعث شده تا پس از گذشت سال ها نه تنها گریه کنان عاشورا بلکه تار و پود بیرق هیئت ها نیز گرم نجوای نوحه ای باشند که او از خود به یادگار گذاشته است. این مداح اهل بیت در تیرماه سال 79 و در سن 53 سالگی چشم از جهان فروبست و در صحن باغ توتی در جوار حضرت عبدالعظیم حسنی به خاک سپرده شد.
** محمدعلی کریمخانی، مداحی که دستمزدش را فقط از امام رضا(ع) می خواهد
محمدعلی کریمخانی مداحی است که سالها نوای عرض ارادت او به آستان شمس الشموس علی بن موسی الرضا(ع) به جان و دل ارادتمندان امام رئوف، عشق و صفایی تازه میبخشد به ویژه با نوای «آمدم ای شاه پناهم بده»
کریمخانی در سال 1329 در قزوین به دنیا آمد و بیش از 60 سال افتخار مداحی و عرض ارادت به خاندان اهل بیت را داشته است.
وی در سال 1389 قطعه ماندگار «آمدم ای شاه پناهم» بده یا همان اثر معروف «قطعه ای از بهشت» را در سن 60 سالگی از خود به یادگار گذاشت و چند سال بعد نیز قطعه ماندگار «حسین آرام جانم» با نام «نجوای عاشورایی» را اجرا کرد که مورد استقبال بی نظیر ارادتمندان به حضرت سیدالشهدا علیه السلام قرار گرفت و همین دو اثر کافی است که ثابت شود فقط صدای استاد کریمخانی نیست که او را ماندگار کرده بلکه شور و حال وصف ناپذیر او و عشق بی حد و مرز به اهل بیت است که صدای او را همیشه در خاطره علاقه مندان ماندگار نموده است.
کریمخانی آثار متعددی در زمینه عزاداری محرم به زبانهای فارسی، ترکی و عربی اجرا کرده که بعضی از آنها از صدا و سیما نیز پخش می گردد.
وقتی از کریمخانی سوال شد که بابت اجرای قطعه ای از بهشت چقدر دستمزد گرفته ای پاسخ داد «این اجرا را نذر امام رضا(ع) کردم و امید دارم که خود آقا به من صله دهند».
سوال شد که دوست دارید چه صله ای دریافت کنید و کریمخانی گفت «به وقت مرگم، حضرت بر بالینم حاضر شوند».
** منصور ارضی، مداحی که مداحان، مدال شاگردی او را با افتخار به سینه می زنند
او را که هم محلی جهان پهلوان تختی بود، به عنوان پدر مداحی بعد از انقلاب میشناسند. حاج منصور ارضی در سال 1332 در محله خانی آباد تهران متولد شد. در نوجوانی به همراه عمویش حاج حسن ارضی در مراسم های مذهبی به ویژه دعای کمیل امامزاده قاسم و مراسم شب های جمعه حرم حضرت عبدالعظیم شرکت میکرد.
از استادان او میتوان به شیخ محمود نجفی، مرحوم سراج و شیخ محمود تحریری اشاره کرد. این مداح دلسوخته با پیروزی انقلاب اسلامی عمدتاً با مداحی های هدفمند و مرتبط با انقلاب به ایجاد انگیزه بین مردم و جوانان پرداخت و با شروع جنگ تحمیلی در کنار دیگر جوانان غیرتمند ایران اسلامی در جبهههای حق علیه باطل شرکت کرد.
خاطرات حضور موثر او در جبهه ها و اجرای مراسمهای معنوی مختلف در دو کوهه و دیگر نقاط مرزی غرب کشور هنوز هم در اذهان علاقهمندان و دوستداران او باقی است.
بعد از جنگ نیز دست از تلاش و مجاهدت در جبهه های فرهنگی بر نداشت. بسیاری از مداحان نسل جدید همچون سعید حدادیان، حسین سازور، محمود کریمی، محمدرضا طاهری و بسیاری دیگر، افتخار میکنند که خود را شاگرد حاج منصور ارضی بدانند.
یکی از ماندگارترین اجراهای این ذاکر قطعه زیبای «مدینه شهر پیغمبر» بود که در موسم حج پشت دیوارهای بقیع از خود به یادگار گذاشته است.
ارزی را همواره با صراحت لهجه، استفاده از سبک های سنتی قدیمی و دوری از حرکت ها و ریتم های سبک در مداحی می شناسند. او به شدت مخالف استفاده از آلات موسیقی در هنگام عزاداری برای سالار شهیدان است. به گفته او مداح باید خودش، هم ساز باشد و هم سوز.
غیر از مسجد ارک تهران که سال هاست پاتوق پامنبری های حاج منصور شده، حسینیه صنف لباس فروشان تهران و حسینیه مرحوم چمنی هم از سوز صدای او بهره مند هستند. البته مسجد جامع حرم حضرت عبدالعظیم سال هاست که در شب های جمعه و چند ساعت قبل از اذان صبح میزبان خیل مشتاقانی است که به قصد زیارت سیدالکریم و شنیدن دعای کمیل با صدای حاج منصور ارضی به شهرری می روند.
** غلامعلی رجبی، مداحی که به بالاترین افتخار زندگی دست پیدا کرد
شهید غلامعلی رجبی در سال 1333 هجری شمسی در تهران متولد شد و از دوران طفولیت در محضر پدرش درس ادب و اخلاق آموخت و به توصیه ایشان از سنین نوجوانی به مداحی اهل بیت علیهم السلام پرداخت.
استعداد ذاتی در حفظ اشعار و سوز صدای او باعث شد تا خیلی زود نام خود را بر سر زبانها بیاندازد. شهید رجبی با انتخاب شغل شریف معلمی راه پدر را در پیش گرفت و در مدت کوتاه عمر خود توانست تأثیرات زیادی بر شاگردان جوان خود بگذارد و آنچه شهید رجبی را در میان اهالی محل و هم هیئتی ها، دوست داشتنی نشان میداد حسن خلق، خلوص نیت و مردم داری بود.
با شروع جنگ تحمیلی او نیز همچون دیگر جوانان در جبهههای حق علیه باطل حضور فعال داشت و در طول دوران دفاع مقدس شنیدن زیارت عاشورا و نوحه های کربلایی با صدای او دل های رزمندگان اسلام را جلا می داد.
سرانجام در پنجم مرداد 1367 و در عملیات مرصاد شهید غلامعلی رجبی توسط گروهک منافقین به شهادت رسید و در 34سالگی به دیدار مولایش امام حسین علیه السلام شتافت.
** صادق آهنگران، مداحی که یک لشکر را به هیات تبدیل می کرد
خاطرات هشت سال دفاع مقدس و مجاهدت جوانان با غیرت ایران زمین با صدای مداحی عجین شده که در طی این سالها شور حسینی را در دل ها می انداخت و به یکباره یک لشکر را تبدیل به هیئت سینه زنی می کرد.
شعرهای ماندگار «هیهات منا الذله» و «ای لشکر صاحب زمان، آماده باش آماده باش» هنوز در اذهان مردم به نیکی یاد میشود.
صحبت از حاج صادق آهنگری معروف به آهنگران است، مداحی که خاطرات زیادی با نوای او در جبهه ها داریم. او متولد شهر اهواز در سال 1334 است و در نوجوانی هیئت حضرت علی اصغر اهواز را تاسیس کرد.
هنوز 24 سال نداشت که جنگ تحمیلی در گرفت و او چون در اوایل انقلاب به سپاه پاسداران پیوسته بود، توفیق یارش شد و هشت سال تمام در جبههها حضور چشمگیری داشت و کمتر کسی وجود دارد که با شنیدن صدایش ناخودآگاه به یاد شب های عملیات و شهدای دفاع مقدس نیافتد.
طنین صدایش تار و پود خاطرات روزهای جنگ را به هم تنیده است و اگرچه هنوز هم از صدای این ذاکر اهل بیت بهرهمند میشویم اما اوج کارهای او به دوران دفاع مقدس برمیگردد. زمزمه دعاهای کمیل و توسل و ندبه و قرائت زیارت عاشورا در کنار مردان بی ادعایی که به درجه رفیع شهادت نائل آمدند، او را در خاطره ها ماندگار کرده است.
ربع قرن پس از پایان جنگ تحمیلی کتاب خاطرات او با عنوان کتاب آهنگران به چاپ رسید که مورد استقبال کم نظیر مردم واقع شد، به طوری که طی یک هفته چاپ اول این کتاب به طور کامل به فروش رسید.
** حسین فخری، مداحی که حنجره مجروحش را وقف امام حسین(ع) کرد
آیینهای عزاداری سالار شهیدان در جنوب ایران سال هاست که با صدای امثال مرحوم بخشو یا مرحوم ناخدا گرفته تا آهنگران و کویتی پور عجین شده ولی سبک خواندن یک مداح جوان از اوایل دهه 70 باب جدیدی را در خطه زرخیز جنوب ایران گشود.
مداحی که در عین شهرت، گمنام نیز هست و این گمنامی به دلیل حجب و حیای ذاتی اوست. حاج حسین فخری در سال 1342 چشم به جهان گشود و سالها در محضر پدر که از مداحان خوشنام خرمشهر بود، کسب فیض کرد.
او از نوجوانی به فراگیری مداحی همت گماشت و با شروع جنگ تحمیلی به عنوان رزمنده در جبهه ها حضور یافت و در زمان حضور در دفاع مقدس و در جمع رزمندگان اسلام نوحه های به یاد ماندنی در مناسبتهای مختلف از خود به یادگار گذاشت.
اولین بار قطعه «ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته» را او اجرا کرد و بعدها دیگر مداحان به تقلید از او این اثر را بازخوانی نمودند. تواضع، خلوص نیت، ساده زیستی، مردم داری و تسلط در اجرای مداحی به زبانهای عربی و فارسی، استفاده از سبک های سنتی خاص جنوب ایران و جنس صدای بی نظیرش او را در نظر علاقمندان انسانی محبوب و ماندگار ساخته است.
فخری از جمله مداحانی است که بابت اجرا وجهی دریافت نمیکند و معتقد است حنجره اش وقف امام حسین علیه السلام است، حنجره ای که سال هاست به دلیل عوارض شیمیایی دوران جنگ، درد سنگینی را تحمل می کند ولی همچنان در محرم و صفر با شور و صلابت مثالزدنی، عزاداران را متحیر میکند.
او همواره به جوانانی که وارد عرصه مداحی شدند، توصیه میکند اشعاری را انتخاب کنند که به واقعیت ها نزدیک باشد و درباره سندیت آنها تحقیق کنند و از خواندن اشعار تحریف شده و به دور از واقعیت جدا خودداری کنند.
** محمدرضا غلامرضا زاده، مداحی که 80 بار دعای کمیل را پشت دیوارهای بقیع خواند
محمدرضا غلامرضازاده مداحی است که بیشتر او را به عنوان یک مناجات خوان خبره میشناسند و او بیش از 80 بار دعای کمیل را پشت دیوارهای بقیع و بیش از 20 بار نیز دعای عرفه را در موسم حج در صحرای عرفات با شور و حال وصف نشدنی قرائت کرده است.
وی در سال 1343 در شهرری چشم به جهان گشود و از کودکی در محضر پدرش و حاج آقا سلطانی کسب فیض کرد. او که مدال خادمی آستان حضرت عبدالعظیم الحسنی را بر سینه دارد، در نوجوانی عازم جبهههای حق علیه باطل شد و طی 16 ماه حضور فعال در جبهه ها، در شلمچه به افتخار جانبازی نائل آمد و در همان دوران بود که با استاد محمدرضا صلحجو استاد قرآن آشنا شد و در محضر این استاد و قاری به فراگیری علم قرائت پرداخت.
غلامرضا زاده پس از جنگ نیز ضمن فراگیری تحصیلات آکادمیک، دروس حوزوی را در مدرسه مرحوم آیت الله مجتهدی فرا گرفت و از همان دوران در کسوت معلمی در مدارس شهرری به تربیت نسل جوان همت گماشت.
مردم شهرری هر ساله در ماه مبارک رمضان همراه با نوای گرم او در لیالی قدر دعای جوشن کبیر را زمزمه میکنند و این سال ها به عنوان ذاکر حسینی در ایام محرم و صفر در مسجد حضرت ولیعصر(عج) شهرری به مداحی می پردازد.
مداحی های او همیشه یادآور سبک های سنتی اصیل تهران قدیم و البته همراه با نوای گرم و سوز صدای نشات گرفته از پاکی باطن و اخلاص این مرد دوست داشتنی است.
** محمود کریمی، مداحی که هنوز چشم انتظار پدر جاویدالاثرش است
حاج عباس کریمی معروف به حاج محمود کریمی یکی از مداحان خوشنام و جوان چند دهه اخیر است که در ابتدای دهه 70 نام خود را بر سر زبانها انداخت. جنگ تحمیلی که تمام شد، او بود و خاطرات پدر جاویدالاثرش که هیچگاه پیکر شریفش به میهن بازنگشت و برادرش ابوالفضل که در عملیات کربلای پنج به فیض شهادت رسید.
کریمی در سال 1347 در تهران متولد شد و از خردسالی همراه پدر در مجالس مذهبی شرکت می کرد و در همان سنین کودکی روی پای مرحوم کافی نشسته و روضه خوانده است. او از جمله مداحانی است که غیر از تحصیلات آکادمیک، سالها در مکتب قرآن و اهل بیت(ع) زانوی تلمذ زده و نزد اساتید ممتازی همچون علی اربابی کسب فیض نموده است.
کریمی به خواندن نوحههای سوزناک و استفاده از اشعار مناسب و نیز به جذب جوانان معروف است همچنان که بسیاری از مخاطبان وی را در سال های اخیر جوانان و نوجوانان پورشوری تشکیل میدهند که ساعتها قبل از آغاز مراسم نوحه خوانی وی در هیئت گردهم آمده و منتظر شنیدن نغمه های پرشور او هستند.
نکته مهم در مداحی های او استفاده از اشعار برگرفته از واقعیات و مستندات بوده و گهگاه خود نیز در این زمینه دستی بر آتش دارد و به عنوان نمونه شاعر غزل معروف «عشق یعنی دل سپردن در ازل، از می وصل الهی مست مست» که به مناسبت ایام فاطمیه سروده شده، خود حاج محمود است.
او در کنار مداحی و روضه خوانی برای اهل بیت(ع)، سالها در کسوت معلم امور تربیتی در مدارس تهران فعالیت کرد و از جوانی در صنوف معماری و نجاری حضوری فعال داشت. از ابتدای دهه 70 تا کنون بیشتر کریمی را در هیئت یا زهرا(ع)، حسینیه امامزاده علی اکبر چیذر، مسجد الهادی تهران، هیئت رزمندگان اسلام و نیز در حسینیه حضرت امام خمینی(ره) در محضر مقام معظم رهبری دیده ایم که با صوت دلنشین، حال خوش و استفاده از اشعار و الحان مناسب، عاشقان اهل بیت را به فیض رسانده است.
** محمدرضا طاهری، مداحی که نمی خواهد شرمنده شهدا باشد
او ذاکر توانمندی است که در چند دهه اخیر در جذب جوانان بسیار موفق بوده است و اوایل دهه 70 بود که نوارهای کاست این مداح جوان دست به دست میان بچه های هیئتی می چرخید، جوانی که هم در عزاداری و هم در مولودی خوانی روش های جدیدی را ابداع کرده بود و به همین دلیل خیلی زود توانست جوانان زیادی را جذب مجالس خود کند.
او خیلی زود ثابت کرد که استفاده از روشهای جدید به معنای نادیده گرفتن شیوه های سنتی نیست و برنامههایی که او به همراه حاج محمود کریمی در مهدیه تهران اجرا می کرد، هنوز در حافظه ها مانده است.
حالا آن مداح جوان یکی از پیشکسوتان عرصه ستایشگری اهل بیت(ع) شده و امروز با محاسنی که رو به سفیدی است، با کوله باری از تجربه به تربیت مداحان نسل جدید میپردازد.
محمدرضا طاهری در سال 1348 در خانوادهای مذهبی و مداح پرور متولد شد و سال ها در محضر پدرش تلمذ کرد. او سیزده سال بیشتر نداشت که عازم جبهه شد و در صبحگاه پادگان دوکوهه و حسینیه حاج همت نوحه های حماسی می خواند و دو برادرش مرتضی و محسن نیز در این مسیر همراه و همکار او بودند.
بعد از جنگ نیز حسینیه مرحوم پنبه چی، مهدیه تهران و هیئت مکتب الزهرا(س) پاتوق او و هم هیاتی های جوانش شد. طاهری معتقد است که مداحی را نباید شغلی به منظور درآمدزایی تلقی کرد. چرا که باید اخلاص مداح در رفتار و گفتار و نوع خواندنش مشهود باشد.
او این گونه جوانان را نصیحت میکند: امام حسین(ع) تمام هستی خود را خرج دین خدا کرد و اگر بخواهم حنجره خود را خرج دین خدا کنم، نمیتوانم کنار آن پول دربیاورم و لذا من مداحی می کنم تا روز قیامت شرمنده شهدا نباشم و اگر آنها از من پرسیدند چه کاری برای دین خدا انجام داده ای لااقل حرفی برای گفتن داشته باشم و برای همین است که با ارزش ترین دقایق عمرم زمانی است که برای سیدالشهدا(ع) مداحی می کنم.
فراهنگ ** 1003 ** خبرنگار: محمدرضا جعفرملک * انتشار: امید غیاثوند
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۶۷۳۷۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مرجع اطلاعات بسیاری از مداحان و حتی برخی از روحانیون سرچ گوگل شده است
فرهنگ مدح و مداحی یکی از عوامل مهم در ترویج اندیشه اسلامی شیعی و تثبیت آن در طول تاریخ ایران اسلامی به شمار میرود و در طول تاریخ مداحان و شاعران فراوانی با استفاده از اشعار، سیره و رفتار اهل بیت (ع) را با اسلوبهای هنری و قالبهای جذاب پایدار و تأثیرگذار توصیف و به مخاطبان انتقال دادند.
به گزارش مهر، هیأت فرصتی برای پرورش انسان و انسانسازی است که اگر به این مقوله بها داده نشود و آموزشهای لازم صورت نگیرد، خسارتی را در پی خواهد داشت و چون مداحان و هیأتهای مذهبی با جمعیت قابلملاحظهای از افراد جامعه بهویژه جوانان و نوجوانان در ارتباط هستند میتوانند نقش مؤثری در تربیت آنان داشته باشند بنابراین اگر محتوایی که مداحان و هیأتهای مذهبی به مخاطبان خود میدهند، غنی نباشد ممکن است تربیت دینی جوانان بهویژه انگیزه حضور مردم در مجالس دینی با چالش روبهرو شود.
بر همین اساس در بیست و ششمین گام مصاحبه با مداحان با قاسم رضایی مداح اهل بیت (ع) گفتوگو کردیم که بخش اول آن تقدیم نگاهتان میشود:
از نقطه شروع مداحی بفرمائید و اینکه چطور وارد این عرصه شدید؟ از محضر کدام اساتید در این زمینه بهره بردید؟
اجازه میخواهم با یک شعر شروع کنم؛
هر کس به نوحه خوانی او انتخاب شد / از انتصاب حضرت ختمی ماب شد
مداح شد ز روز ازل هر کسی گلش / مخلوط با غبار ره بوتراب شد
این انتصاب ما که بر او نوحهگر شویم / قبل از ولادت من و عالیجناب شد
بر هر زبان اجازه ذکرش نمیدهند / خفاش کی مدیحهگر آفتاب شد
زیر سوالگر برود ذاکر علی / باید برای فاطمه فکر جواب شد
رحمت به محتشم که به یک نوحه خوانیاش / مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد
فردا که پرسش از همه گردد چه داشتی / گوید حسین: نوحه سرایان حساب شد
در همین ابتدا بگویم که من حقیقتاً شرمنده اهل بیت هستم، از این جهت وقتی جایی میروم خجالت میکشم که بگویم مداحم و میگویم من استاد دانشگاه هستم. یک زمانی در جوانی بدون لکنت میگفتم من مداحم.
حتی زمانی که در سپاه منصب داشتم هر جا میرفتم میگفتم بگویید ذاکر امام حسین (ع) است اما الان دیگر رویش را ندارم و خود را شرمنده آل الله میدانم. من هم مانند همه شیعیان در دامن پرمهر مادرم حب اهل بیت را دریافت کردم. دایی من مرحوم مشهدی جمال قلی بیگی شاعر و نوحه سرا بود و درس خوانده مکتب خانه بود میگفت و مینوشت بعد همان را با صوت بسیار خوش میخواند. عمویم هم در سالهای قبل از انقلاب وقتی که با هیأت روستا به مشهد مشرف میشدند نوحه میخواند، آن زمان شاید چهل پنجاه تا ضبط صوت میگذاشتند و صدایش را ضبط میکردند.
مردم میگفتند استاد سبزعلی وقتی نوحه میخواند دیگر احتیاجی به روضه نیست. ایضا مرحوم پدرم هم خوش صدا و مشوق خوبی برای ما بودند روستای ما روستای پرجمعیتی بود. یک معلمی داشتیم که اهل نیشابور بود، هیأت را ایشان در روستا بنا کرد، در این هیأت نهجالبلاغه و رساله امام را برای مردم میخواند البته به دلیل شرایط خفقانی که بود میگفت رساله آیت الله خویی یا فلان مرجع است.
یادم است که اولین نوحهام را شب ششم محرم برای حضرت قاسم (ع) خواندم، حتی شعرش هم یادم است؛
خواهرم از حرم گلاب و قرآن بیار که به میدان رود نوگل باغ بهار
قاسم بن الحسن پوشد از خون کفن من غریبم
این اولین باری بود که من خواندم، لرزیدم ولی خواندم از یک طرف عمو و از یک طرف دایی مشوق من بودند نوحه که تمام شد و ترس من هم از خواندن جلوی جمع تمام شد.
من فقط نوحه میخواندم، تا اینکه انقلاب شد. یکی از دوستان ما که در دفاع مقدس به شهادت رسید ایشان اهل دعا و نیایش، دعای کمیل و زیارت عاشورا بود. ) شهید شکرالله غفوری (ما آن موقع اصلاً غیر از دعای توسل بقیه دعاها را نمیشناختیم، این شهید بزرگوار بود که دعا و زیارت خواندن را باب کرد.
من هم کنار ایشان میخواندم، تا اینکه پایم به جبهه باز شد، مخصوصاً در پادگان آموزشی سپاه چون من خوش صوت بودم فرمانده پادگان هر جایی که من را میدید در برنامههای مختلف صبحگاه، شامگاه و غیره دعوت به خواندن میکرد. تا اینکه کم کم علاوه بر نوحه سایر جوانب مداحی را مانند دعا و مناجات را هم شروع کردم. البته شهید جمال قریشی که معاون فرهنگی پادگان بودند خیلی راهنمایی میکرد.
در عنفوان جوانی در روستایمان یک کتابخانه با چهار هزار عنوان کتاب راه انداختم، اما متأسفانه یک روز که از جبهه برگشتم دیدم یک عده کتابها را ورق ورق کرده و در بین میوههای چیده شده گذاشته بودند. خیلی ناراحت شدم و با گریه به خانه برگشتم و ماجرا را برای مادرم تعریف کردم. مردم هم که از ارزش این کتابها آگاه نبودند آنها را برای استفاده در باغ برداشته بودند، برگشتم و از باغها آن مقداری که سالم مانده بود را جمع کردم که چیزی حدود صد و پنجاه عنوان میشد.
علاوه بر خواندن کم کم مطالعهام هم زیاد شد و شروع به نوشتن هم کردم. برای شهید بهشتی یک مقاله نوشتم، در جبهه جایزه گرفتم راجع به نهجالبلاغه هم یک نوشته دارم. یادم هست که درباره نهجالبلاغه نوشته بودم: دری است از درهای بهشت، به عثمان بن حنیف دنیاشناسی میآموزد برای حسن بن علی (ع) فلسفه بلند هستی، را تبیین میکند طلحه و زبیر را به محاکمه میکشد، شیطنت معاویه را برملا میکند و ابوموسی اشعری را در پیشگاه وجدان به محاکمه میکشاند.
شما کدام لشکر بودید؟
ابتدا کردستان و گردانهای جندالله و در سومین اعزام به لشکر ۷۲ رفتم، تقریباً پای ثابت دوکوهه و دعای کمیل و عزاداریها بودم. در آن دوران جواد علی گلی، رضا پوراحمد و حاج محسن هم بودند. خواندن برای یگانهای رزم و تشییع شهدا همیشه بود. بعد از جنگ من مسئولیت دایره قضائی و انضباطی نیروی زمینی سپاه را عهده دار شدم.
در آن موقعیت هم باز پای ثابت حسینیه امام خمینی (ره) در پادگان شهید صفوی بودم، در شهادتها و ولادتها میخواندم. آقا عزیز همیشه میگفت یا رضایی بخواند یا آهنگران، مداح از بیرون نیاورید. ایشان به شدت با مداحان سلبریتی مخالف بود. آقا عزیز جعفری علاوه بر اینکه یک چهره نظامی هستند به شدت هم فرهنگی، دقیق و منظم هستند. تقریباً از این سالها بود که در وادی مجموعه مداحان افتادم.
میتوانم بگویم از هفت هشت نفری که در این برهه با آنها آشنا شدم بهره زیادی بردم. دو جلد کتاب هم در این خصوص دارم. آبرومندان درگاه حسین (ع)، یازده پیرغلام که از دنیا رفتند. جلد دوم زندگینامه ۷۲ نفر از پیرغلامان از استانهای مختلف را نوشتم و بسیار برایم جذاب بود.
مرحوم آقای میرزاعلی آهی را از سال ۶۰ میشناختم، ایشان فرمانده کمیته استان سیستان بود خیلی نمیتوانستم ایشان را ببینیم گاهی در یادواره شهدا یا تشییع شهیدی میشد که میدیدم. از سال ۲۶ ارتباطم با ایشان مانند پدر و فرزندی شد. ایشان بنده را به نوشتن و تألیف کتاب ترغیب میکردند.
تا آن زمان من زیاد نوشته بودم اما دنبال کتاب شدنش نبودم که ایشان دستور دادند، بعد از آن تا کنون ۴۰ عنوان کتاب تألیف کردم که حدود ۶۴ تایش چاپ شده و مابقی هم در حال چاپ است. از دیگر بزرگوارانی که من از آنها آموختم مرحوم نادعلی کربلایی است، فرزند ایشان شهید حسین کربلایی همرزم ما بودند، دو تا از فرزندانشان در جبهه شهید شدند. استاد دیگر حاج اسماعیل ولی خانی بودند که حقیقتاً نظیر نداشتند، ایشان هم پدر دو شهید بودند. نام و زندگینامه این دو مداح گرامی هم در کتابم آوردهام.
از زمانی که بسیج مداحان را تأسیس کردیم با افرادی ارتباط گرفتم که فوق العاده بودند، مانند مرحوم حاج محمود اکبرزاده در مشهد، هر وقت که برای مأموریت به مشهد میرفتم به نجاری ایشان سر میزدم، مینشستم و با ایشان صحبت میکردم و از ایشان اجازه میگرفتم که کارم را در خراسان شروع کنم.
اگر بخواهم کلی بگویم همیشه سعی کردم از همه آدمها حتی از یک بچهای که میدیدم سرمشقی بگیرم. یادم هست در یک سفر کربلا یک آقای مداحی قرآن را به غلط خواند، یک پسربچه هشتساله درگوشی به این آقا تذکر داد که شما اشتباه خواندید، ایشان هم عصبانی شد و فریاد زد گفت بچه برو بگو بزرگترت بیاد پسربچه گفت من نمیخواستم خودم را معرفی کنم من حافظ کل قرآن هستم، داستان آن روز پسربچه و مداح استاد من شد که اگر کاری را بلد نبودم ورود نکنم.
این آموزه دین هم هست و اهل بیت به این مساله توصیه فرمودند که اگر کسی علم کاری را نداشت وارد آن کار نشود که این عین جهالت است. زندگینامه مرحوم علامه، حاج اکبر ناظم، آقا مصطفی هاشمی دانا، خالق فکری اردبیلی و بعضی عزیزان دیگر را نوشتم و سعی کردم از هر کدام بیاموزم.
درباره آثار و تالیفاتتان در زمینه مداحی بفرمائید؟ از بین کتابهای خودتان کدام را مهمتر میدانید و علتش چیست؟
تالیفات بنده در سه حوزه متمرکز است؛ حوزه اول که تخصصم است حوزه حقوقی است. در حال حاضر چند تا از کتابهای حقوقی من در دانشگاه تدریس میشود که یکی از آنها را خیلی دوست دارم. کتاب «حق بر آموزش» مطالعه تطبیقی لوازم و مقتضیات بر آموزش در تمام دنیا کار شده است. این کتاب در خصوص حقوق عمومی نوشته شده و رستههای مختلفی دارد.
جهاد دانشگاهی نام کتاب را به «حقی بر آموزش در اسناد بینالمللی و داخلی» تغییر داده است. از جمله بخشهای این کتاب میتوان به معلولین و آموزش، کودکان کار و آموزش، بازماندگان تحصیل و آموزش، زبان مادری و آموزش، ادبیات دینی و آموزش، جامعه شناسی، بومیسازی آموزش، لیبرالیسم و آموزش، سوسیالیسم و آموزش اشاره کرد.
حوزه دوم تالیفات بنده حوزه کتابهای تاریخی و فقهی است. کتاب «هدایت پنهان» تقریباً سه چهار بار چاپ شده است، این کتاب در خصوص نقش شبکه وکالت در پیامرسانی ائمه علیهم السلام به مردم است. از زمان حضرت جواد (ع) ارتباط مردم با اهل بیت خیلی بسته شد، اما حدود سی وکیل داشتند و از این طریق با مردم ارتباط میگرفتند.
از جمله وکلای ائمه در این دوران علی بن یقطین، علی بن مهزیار، حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و نواب اربعه بودند. این کتاب هم کتاب خوبی است که در رسانه هم از آن رونمایی شد. علامه جوادی آملی کتاب را که دیدند بوسیدند و هم از اسم کتاب هم از موضوع کتاب تقدیر کردند.
سومین حوزه تالیفات من حوزه مدیحه سرایی اهل بیت (ع) و شهدا است. چند کتاب درباره شهدا نوشتم، از جمله کتاب «دایرهالمعارف نینوا» که درباره شهدای تیپ نینوا است.
اما در حوزه مداحی سه تا از کتابهایم را خیلی دوست دارم. کتاب «چهره بیغبار عاشورا در مقتل» یک کتاب ۶۶۰ صفحهای است که آیت الله حسینی اراکی در مقدمه آن نوشتند این کتاب در اسلام بینظیر است. این کتاب تدریس هم شده است. در این کتاب ۱۰ عنصر مقتلشناسی را بررسی کردم. فایل کامل این کتاب را به یکی از مراکز مهم فرهنگی فرستادم، یک ماه بعد یک نفر از آن مجموعه با من تماس گرفت و گفت کتاب شما را بررسی کردیم، بسیار عالی است اما در اولویت ما نیست. گفتم میدانم اولویت شما این است که سی شب ماه رمضان تو دعا بگذارید، اگر اولویت فکر و تفکر بود الان به اینجا نمیرسیدیم.
روزی جامعه مداحی از مراجع تقلید اجازه نقل حدیث داشتند اما امروز بعضی مداحان در پوشش خود دچار مشکل هستند، بعضی همین حکم ساده تشبه به کفار نداشتن را رعایت نمیکنند لباسهای تنگ یا خارج از شأن یک مداح میپوشند و کار خود را هم درست میدانند.
متأسفانه مرجع اطلاعات بسیاری از مداحان و حتی برخی از روحانیون سرچ گوگل شده است، حتی مقتل را هم از سرچ گوگل به دست میآوردند و همینعدم مطالعه باعث شده تا برخی اطلاعات غلط را به مخاطب خود انتقال دهند.
به هر صورت در این کتاب شانزده عنصر مقتلشناسی بررسی شده است. در جلد دوم آن از دلایل «ما رایت الا جمیلا» گفتم. آیت الله جوادی آملی بر این کتاب تقریض کردند. در این کتاب ۶۰۰ صفحهای چند عنصر مهم و اساسی از ۱۰ عنصر مقتلشناسی را تشریح کردم و همه مطالبی هم که بیان شده بر اساس مبانی دینی، فقهی، روایی و قرآنی بوده است.
کتاب دیگری که جلد سوم همین مجموعه است کتاب فنون مداحی و روضه خوانی است که در آن از فن فهرست کردن، فن گریز، فن روانشناسی زیبایی، اخفا و اظهار خواندن در روضه خوانی و غیره گفتم.
این مجموعه سه جلدی شامل چند هزار صفحه است. متأسفانه متولیان بارها قول مساعدت دادند هنوز یک ریال هم کمک نکردند، مسئولی دیگر قول کاغذ دادند که آن هم محقق نشد، رئیس یک مجموعه شهرداری تهران کلی از کتاب تعریف کردند اما الان دو ماه است که جواب تلفن من را هم نمیدهند.
اما دو خانم و دو تا خواهر شجاع آمدند پای کار و ویراستاری این کتاب را پذیرفتند. برای این کتاب پیش فروش هم گذاشتیم که چند نفر از مداحان نفر آمدند و هر کدام با یک میلیون تومان کتاب را پیش خرید کردند. دو کتاب دیگر هم در حوزه اهل بیت (ع) تألیف کردم. یکی از این کتابها خلاصه آن مجموعه سه جلدی و با عنوان «چه بخوانیم» است. برای این کتاب هم از یک طلبه خواستم تا منابعش را جمعآوری کند. کتاب برای راحتی کار مداحان و روحانیون در قطع کوچک و جیبی است.
متأسفانه ما در کشور مشکل عزم داریم، عزم جدی در خیلی از امور و حوزهها دیده نمیشود، به خصوص حوزههایی مانند اقتصاد، خودرو، فرهنگ و امثال آن با ضعف عزم مواجه هستند. در خصوص مداحی هم به نظرم شاید فقط بنیاد دعبل با همه گرفتاریهایی که دارد، باز هم کارش را درست انجام میدهد.
اما بقیه تشکلها خیلی فعال نیستند و گویی فقط یک اسم دارند، ضربهای که تشکلهای مختلف به جامعه مداحی زدند، ضربه سختی است که راحت نمیتوان جبران کرد. از وقتی که این تشکلها ایجاد شد مجامع الذاکرین کمرنگ شد، برخی ازمجامع ۵ هزار جمعیت داشت، ماه رمضانها جا برای نشستن نبود، جلسات آقای اکبرزاده مشهد جا شاید نبود، البته خود آقای اکبرزاده هم کاریزما داشتن اما به هر نحو مجمع کارش را درست انجام میداد اما متأسفانه تشکلها حتی همان بسیج مداحان که من خودم راه انداختم، اخلال در کار ایجاد کرد.
من از روز اول هم با این کار مخالف بودم، معتقدم هیأت رزمندگان به تمام هیئات کشور لطمه زده است، از وقتی هیأت رزمندگان رو آمد هیأتهای شهرها و استانها به صورت نیمه تعطیل درآمدند، الان خود هیأت رزمندگان هم اینطور شده است. طوری که الان وقتی برنامهای میگیرند زیاد رسانهای نمیکنند، مراسم دعای ندبه شأن ازنظر کمّی تقلیل پیداکرده است، این را از آمار صبحانههایی که آماده میکنند، میگویم. در حالی که برخی جلسات هفتگی در هیأتها بیش از سیصد نفر حضور دارند، آنها نه رسانه دارند، نه امکانات خاص دیگری.
اساسا تعریف شما از فن مداحی چیست و اصلیترین کارکرد فن مداحی را در چه چیزی میبینید؟
رهبر معظم انقلاب درباره مداح و مداحی فرمودند: «مادح خورشید مداح خود است»، در همین جمله کوتاه رازها نهفته است. مداح باید بداند که مدح خورشید میکند. امروز بزرگترین اشکال مداحان ما این است که مداح نیستند و مداحی را فقط برای مداحی انجام میدهند، مانند نمازی که کسی فقط برای رفع تکلیف انجام میدهد. واضح است که چنین نمازی انسان را به معراج نمیبرد.
مداحی که صرفاً برای رفع تکلیف باشد نیز اثری نخواهد داشت، از آن بدتر زمانی است که مداح به قصد خودنمایی بخواند. گاهی هیأتها یا مداح اینقدر درگیر بنر و پوستر و تبلیغات میشوند که از اصل کار مداحی و برگزاری هیأت غفلت میکنند. گاهی هم این حجم از توجه به فرعیات و ظواهر برای پوشاندن ضعفهای اخلاقی و فنی است. در گذشته این همه طلاق در جامعه مداحی وجود نداشت اما امروز متأسفانه هست. همه اینها به این دلیل است که ما تعریف درستی از مداحی نداریم.
مداحی چیست؟ آیا صرف اینکه یک نفر برای دیگران بخواند، این مداحی است، اگر این باشد که خوانندهها هم همین کار را میکنند. مداحی چیزی فراتر از خواندن است، مداحی یعنی به درستی معرفی کردن مادح. امام رضا (ع) فرمودند: درباره ما چیزی از خود نگویید، بلکه همان را بگویید که ما راجع به خودمان گفتیم.
داستان جالبی در این باره از امام صادق (ع) نقل شده است؛ شخصی بر امام صادق (ع) وارد شد دست روی سینه گذاشت و گفت السلام علیک یا شریف، شریف صفت و ویژگی خوبی است ظاهراً این فرد حرف بدی نزده بود امام صادق (ع) قبل از اینکه جواب سلام این شخص را بدهند فرمودند برادر کنیه تو چیست گفت ابوعبدالله امام فرمود سلام علیکم یا ابوعبدالله، گفتند ما را به کنیه خودمان بخوانید، از خودتان برای ما کنیه درست نکنید.
این برخورد امام اهمیت مداحی و درست سخن گفتن درباره اهل بیت (ع) را میرساند، نمیشود هر حرفی را درباره این بزرگواران زد. فرمودند: «ان امرنا صعب مستصعب» امر ما سخت دشوار است. اما متأسفانه امروز برای خیلیها راحت شده و راحت به این قضیه نگاه میکنند. هر فردی با چند مستمع و یک بلندگو و یک شال گردن و خواندن خود را مداح میداند، اینها خوب است اما کافی نیست. مداحی اهل بیت (ع) امر خطیری است و کسی که پا در این عرصه میگذارد باید از جهات مختلف علمی، اخلاقی و عملی روی خود کار کند.
مداحی که میآید در رسانه ملی میگوید مرا به لاک مشکی آن خانم پشت دسته عزایت ببخش، معلوم است که یا چیزی از احکام دین نمیداند یا میداند و اهمیت آن را متوجه نشده است. کسی که لاک میزند جدای از آنکه خود را در پیش نامحرم تزئین کرده که حرام است نماز و طهارتش هم به مشکل برمی خورد، وقتی یک مداح چنین حرفی میزند به طور ضمنی این عمل غلط را تأیید کرده است.
به قول شاعر:
دلم قربانی آن سر که با خنجر کند بازی / به روی نیزه دست افشان، رود تا سر کند بازی
مرا روزی خور خوان خسان کردند و میترسم / در این بازار، زر با حرمت بوذر کند بازی
چو واعظ پایبند صحبت خود نیست، جادارد / که حرمت بشکند، محراب با منبر کند، بازی
خدا فرمود: با جبرائیل دنیا جای بازی نیست / که با انگشتری، یک لحظه پیغمبر کند بازی
مرا در دل به گاه مرگ این یک آرزو باقی است / که ابراهیم دل با آتش محشر کند بازی
خلاصه بگویم، فن مداحی این است که مداح از همه علوم بداند، عربی بلد باشد، چرا که همه کتابهای ما یا ترجمه عربی شده یا از عربی ترجمه شده است.
مداح باید بتواند از این کتابها استفاده کند. الان متأسفانه اگر کتاب نفس المهموم را جلوی بسیاری از مداحان بگذارید نمیتوانند بدون غلط از رویش بخوانند. یا کتاب «قَمْقامِ زَخّار وَ صَمْصامِ بَتّار» فرهاد میرزا معتمد الدوله، این کتاب هم کتاب باارزشی است، اما چند نفر با آن آشنا هستند یا میتوانند از رو بخوانند. متأسفانه مداحان ما با کتابهای مرجع آشنایی ندارند.
من جایی برای آزمون و تست رفته بودم، به یک نفر گفتم چه کتاب مقتلی خوندی گفت جلد یک و دوی گلچین احمدی، گفتم آن کتاب ده جلد است باید همهاش را میخواندی اما این مقتل نیست. پرسیدم دیگر چه خواندی گفت لهوف گفتم معنی لهوف را میدانی گفت احتمالاً جمع لحاف است، یعنی این بنده خدا اصلاً کتاب را نمیشناسد و فقط یک چیزی شنیده است.
وقتی یک نفر حتی معنی نام کتاب را نمیداند، چطور میخواهد از این کتاب برای مردم نقل کند. به همین دلیل است که میگویم مداح باید با علوم مختلفی که با مداحی در ارتباط است مانند عربی، علم رجال، صرف و نحو و غیره تا حدودی آشنایی داشته باشد.
باید با راویان صحیح حدیث و جاعلان حدیث آشنایی داشته باشد تا دچار اشتباه نشود، ما حتی در برخی از کتب حدیثی، احادیث جعلی داریم، مداح باید حواسش به این مسائل باشد، هر حرفی را نقل نکند هر مطلبی که از هر کتابی خواند بلافاصله برای مردم بازگو نکند، کتب مرجع را بشناسد، احادیث و روایات معتبر را بشناسد و از آنها استفاده کند. مداحی که با کتاب و مطالعه سروکار ندارد و محل رجوعش سرچ گوگل است به درد مداحی نمیخورد.
توانمندی در این بخش از فنون مداحی شاید از هر بخش دیگری مهمتر و واجبتر است، اگر مداح به لحاظ موسیقی و فن خواندن چندان هم حرفهای نباشد قابل تحمل است اما اینکه حرف بیسند و مدرک بزند و اطلاعات غلط به مردم بدهد با هیچ چیز قابل جبران نیست. البته فنون خواندن و زیبا خواندن هم در جای خود مهم است. ما یک مجموعه آموزشی با عنوان الحان الذاکرین تهیه کردیم که شامل هزار صفحه کتاب و ۷۲۷ ساعت نغمات با ذکر نام دستگاه، آواز یا گوشه مناسب میباشد.
ده هزار نسخه از این مجموعه در سال ۷۰ به فروش رفت. در گذشته اینقدر جلسات مداحی زیاد نبود، شاید در یک روستا یا شهر سالی ده یا بیست روز مجلس مناسبتی محرم یا ماه رمضان بود و تمام میشد. اما الان به هر مناسبتی مجالس برگزار میشود، این شرایط جدید میطلبد که علم و آمادگی مداح هم صد برابر قبل شود. البته بعضی از مناسبتهایی که جدیداً باب شده هم جای تردید دارد و مداحان باید حواسشان به این مناسبتسازیها باشد. آیا اینها را امام صادق (ع) گفته امام باقر (ع) گفته، خب اینها بدعت است.
مداح باید حواسش به این موضوعات باشد و درگیر بدعتها و رسم و رسوم من درآوردی نشود. باید مداحان و علمای تراز گذشته را الگوی خود قرار بدهیم، آنها چطور رفتار کردند ما هم راه آنها را برویم، نقل است به مرحوم قاضی نور الله شوشتری ایراد گرفتند، سه سال منبرش را تعطیل کرد رفت تحقیق و مطالعه کرد حتی به هند رفت و در یک کتابخانه در هند منبع حرفی را که راجع به امام حسن عسکری (ع) زده بود پیدا کرد، برگشت و به مردم گفت این سند حرفی است که من درباره امام زدم، این شیوه و رفتار اهمیت مساله را میرساند، ضمناً سختی کار را هم میرساند. مداح باید وقتی حرفی میزند معتبر باشد، باید طوری حرف بزند که مردم بتوانند روی حرفش حساب کنند و بدانند که حرف بیخود و بیسند نمیزند.